מילון אונליין

  חיפוש ברשת      מילון      חיפוש בפורום

 

چین – מילון עברי-אנגלי

Urdu to English Gloassryהורד מילון בבילון 9 למחשב שלך
چین
 Cathay, comfort, contentment, ease, happiness, peace,
  

Free Dictionaries project: hindi-spanishהורד מילון בבילון 9 למחשב שלך
चीन
[ cīna || cheen || چین ]
noun country. China
English equivalent: China

Pesian To English advancedהורד מילון בבילון 9 למחשב שלך
چین

دوزندگی‌

flounce ==> [.v]: حرکت تند و ناگهانى (بدن)، جست و خیز، چین دار کردن حاشیه لباس، پرت کردن، تقلا کردن، جولان

پوشاک‌

crimp ==> [.v]: چین، طره، جعد موى، مانع، چروکیدن، چین چین و موجدار کردن، پیچش و انقباض عضله درخواب، اغوا کردن، گول

furbelow ==> [.n]: چین، حاشیه چین دار، چین دادن، چین دوختن روى

pleat ==> [.v. & n]: چین، چین و شکن، تاه زده، چین چین کردن

chitlings ==> (chitterlings & chitlins =) ـ روده کوچک خوک، (کالباس سازى و غیره)، چین، حاشیه چین دار

chitlins ==> (chitlings & chitterligns =) ـ روده کوچک خوک، (کالباس سازى و غیره)، چین، حاشیه چین دار

chitterlings ==> (chitlings & chitlins =) ـ روده کوچک خوک، (کالباس سازى و غیره)، چین، حاشیه چین دار

crease ==> [.vt. & n]: چین، شکن، خط اطوى شلوار، چین دار کردن، چین دار شدن

crispiness ==> تردى، چین، پیچ، موج

flexure ==> [.n]: خمیدگى، خم، انحناء، چین

fluting ==> آرایش راه راه، آرایش شیارى، چین

fold ==> [.v]: تا، تا کردن، چین، آغل گوسفند، دسته یا گله گوسفند، حصار، چندان، چند لا، بشکست خود اعتراف کردن، به کسب یا شغل پایان دادن، در آغل کردن، جا کردن، تاه کردن، تاه زدن، پیچیدن، تاه خوردن، به هم آمیختن fold

frill ==> [.n]: چین، حاشیه چین دار، زواید، تزیینات، پیرایه، چیز بیخود یا غیر ضرورى، افراط، لذت، تجمل، لرزیدن (از سرما)، حاشیه دوختن بر، ریشه دار کردن

fringe ==> [.vt. & n]: حاشیه، سجاف، کناره، حاشیه دار کردن، ریشه گذاشتن به، چتر زلف، چین، لبه fringe

offset ==> [.vt. & n]: جبران کردن، افست، چاپ افست، جابجاسازى، مبدا، نقطه شروع مسابقه، چین، خمیدگى، انحراف، وزنه متعادل، رقم متعادل کننده، متعادل کردن، خنثى کردن، چاپ افست کردن واژه هاى شامل offset


  

Virsion 2.0

چین – מילון עברי-עברי

לצערנו, לא נמצאו תוצאות בעברית עבור "چین"
Urdu to English Gloassryהורד מילון בבילון 9 למחשב שלך
چین
 Cathay, comfort, contentment, ease, happiness, peace,
  

Free Dictionaries project: hindi-spanishהורד מילון בבילון 9 למחשב שלך
चीन
[ cīna || cheen || چین ]
noun country. China
English equivalent: China

Pesian To English advancedהורד מילון בבילון 9 למחשב שלך
چین

دوزندگی‌

flounce ==> [.v]: حرکت تند و ناگهانى (بدن)، جست و خیز، چین دار کردن حاشیه لباس، پرت کردن، تقلا کردن، جولان

پوشاک‌

crimp ==> [.v]: چین، طره، جعد موى، مانع، چروکیدن، چین چین و موجدار کردن، پیچش و انقباض عضله درخواب، اغوا کردن، گول

furbelow ==> [.n]: چین، حاشیه چین دار، چین دادن، چین دوختن روى

pleat ==> [.v. & n]: چین، چین و شکن، تاه زده، چین چین کردن

chitlings ==> (chitterlings & chitlins =) ـ روده کوچک خوک، (کالباس سازى و غیره)، چین، حاشیه چین دار

chitlins ==> (chitlings & chitterligns =) ـ روده کوچک خوک، (کالباس سازى و غیره)، چین، حاشیه چین دار

chitterlings ==> (chitlings & chitlins =) ـ روده کوچک خوک، (کالباس سازى و غیره)، چین، حاشیه چین دار

crease ==> [.vt. & n]: چین، شکن، خط اطوى شلوار، چین دار کردن، چین دار شدن

crispiness ==> تردى، چین، پیچ، موج

flexure ==> [.n]: خمیدگى، خم، انحناء، چین

fluting ==> آرایش راه راه، آرایش شیارى، چین

fold ==> [.v]: تا، تا کردن، چین، آغل گوسفند، دسته یا گله گوسفند، حصار، چندان، چند لا، بشکست خود اعتراف کردن، به کسب یا شغل پایان دادن، در آغل کردن، جا کردن، تاه کردن، تاه زدن، پیچیدن، تاه خوردن، به هم آمیختن fold

frill ==> [.n]: چین، حاشیه چین دار، زواید، تزیینات، پیرایه، چیز بیخود یا غیر ضرورى، افراط، لذت، تجمل، لرزیدن (از سرما)، حاشیه دوختن بر، ریشه دار کردن

fringe ==> [.vt. & n]: حاشیه، سجاف، کناره، حاشیه دار کردن، ریشه گذاشتن به، چتر زلف، چین، لبه fringe

offset ==> [.vt. & n]: جبران کردن، افست، چاپ افست، جابجاسازى، مبدا، نقطه شروع مسابقه، چین، خمیدگى، انحراف، وزنه متعادل، رقم متعادل کننده، متعادل کردن، خنثى کردن، چاپ افست کردن واژه هاى شامل offset


  

Virsion 2.0




© 2007 מילון G בבילון אונליין - נתמך ע"י מילון בבילון 9