قرمز – מילון עברי-עברי
לצערנו, לא נמצאו תוצאות בעברית עבור "قرمز"
قرمز
kermes, vermillion
قرمز
bloodshot ==> [.adj]: قرمز، سرخ و ورم کرده، خون گرفته، برافروختهbloody ==> به رنگ خون، خونى، خون آلود، قرمز، خونخوار bloody coralline ==> مرجانى رنگ، قرمز، مرجان مانندgules ==> قرمز، سرخ، خطوط موازى عمودىponceau ==> رنگ سرخ آتشى، قرمز، رنگ گل شقایق، پل کوچکred ==> قرمز، سرخ، خونین، انقلابى، کمونیست red sanguine ==> [.adj]: خونى، دموى، سرخ، قرمز، به رنگ خونsanguineous ==> [.adj]: خون مانند، قرمز، خونى، دموى، امیدوارvermilion ==> (vermillion =) ـ [.adj. & v. & n]: شنگرف، شنجرف، قرمزvinaceous ==> انگورى، باده اى، شرابى، شرابى رنگ، قرمزblush ==> [.vi. & n]: سرخ شدن، شرمنده شدن، سرخى صورت در اثر خجلتbloodred ==> به رنگ خون، خونینcrimson ==> [.adj. & v. & n]: به رنگ خون، قرمز سیر، لاکى، قرمز کردنdamask ==> [.adj. & v. & n]: حریر گلدار و مشجر، گلدار کردن damask rose ==> (past: rose ; past participle: risen) ـ [.v. & n]: برخاستن، ترقى کردن، ترقى خیز، طالع شدن، بلند شدن، از خواب برخاستن، طغیان کردن، بالا آمدن، طلوع کردن، سربالا رفتن، صعود کردن، ناشى شدن از، سر زدن، قیام، برخاست، صعود، طلوع، سربالایى، پیشرفت، ترقى، خیز rise rosy ==> [.adj]: گلگون، سرخ، لعل فام، خوشبو، گل پاشیده، گلى کردنruddy ==> [.adj]: شنجرفى، قرمز رنگ، گلگون، گلچهره، سرخ کردن
Virsion 2.0